کد مطلب:28809
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:26
ابليس چگونه جني بود كه در جوار ملائكه زندگي مي كرده است؟ آيا جواب عصيان شيطان، اجازه ء اغواي بشر است؟
ابليس بر اساس آيات قرآني، موجودي زنده و با شعور و نامرئي و فريب كار و... معرفي مي گردد. در بيش تر موارد از وي با لفظ «شيطان» نيز نام برده مي شود. اين موجود طبق صريح آيه ي 50 از سوره ي كهف {A{/Bوَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كانَ مِنَ اَلْجِنِ {w1-12w}{I18:50I}/}A} از نوع جنّ مي باشد. احاديثي نيز در تفسير عياشي و مجمع البيان در تأييد اين مطلب، ذيل آيه ي 34 بقره آمده است؛ ولي ظهور استثنا در آيه ي 34 بقره {A{/Bوَ إِذْ قُلْنا{w1-3w}{I2:34I}*/}... {/Bفَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبي {w7-10w}{I2:34I}*/}A} آن است كه او از ملائكه بوده است و گرنه دستور شامل او نمي شد و جايي براي عتاب و طرد نداشت و حق داشت كه بگويد: «خطاب شامل من نبود.»، {V(قرشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 227 و ج 4، ص 33، دار الكتب الاسلاميه) V}. در تأييد اين نظر فرمايش حضرت علي(ع) در خطبه ي 192 نهج البلاغه است كه ترجمه اش چنين است: «و پس از ابليس كه... فرشته اي را از بهشت برون بَرَد»، (ترجمه {Vدكتر شهيدي، ص 211، انتشارات علمي و فرهنگي) V}. در اين كلام شريف عنوان فرشته (ملك) بر ابليس اطلاق شده است. برخي، از جمله صاحب تفسير المنار، معتقدند كه دليلي بر اختلاف ذاتي ميان ملائكه و جنّ وجود ندارد. آن ها فقط اختلاف صنفي و وصفي دارند و بر اساس ظاهر آيات، جنّ صنفي از ملائكه است، {V(محمد عبده، تفسير المنار، ج 1، ذيل آيه 34 بقره) V}. بر اين اساس، ملائكه مراتب ما فوق هستند و ابليس و جن ها مراتب پايين آن ها مي باشند؛ مثل انسان كه داراي مراتب مختلف است. درجات بالا، پيامبران و ائمه و درجات پايين، انسان هاي عادي مي باشند. صاحب قاموس قرآن نيز همين قول را پذيرفته است، {V(همان)V} خلاصه، طبق نظر اخير، زندگي ابليس را با ملائكه بدون مشكل و توجيه مي توان پذيرفت. برخي صاحب نظران در پاسخ اين پرسش كه اگر ابليس از جنّ است، چگونه مشمول فرمان سجده شده، معتقدند كه ابليس به جهت كثرت عبادت، در زمره ي فرشتگان به حساب مي آمد و ملائكه مي پنداشتند كه او از خود ايشان است و گويا ابليس، به همين دليل، مشمول آن خطاب گرديد و ابليس خود مي دانست كه مشمول اين خطاب است. {V(مصباح يزدي، محمدتقي، معارف قرآن، ص 299، نشر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، سال 1378) V} جواب عصيان شيطان، اجازه ي اغواي بشر به او از طرف خدا نبود؛ زيرا، چنان كه در آيات آمده است، خداوند به محض مشاهده ي تكبر و تمرّد، او را از درگاه خود بيرون كرد و اجازه ي حضور به او نداد. ابليس به جاي استغفار، با ملاحظه ي مجازات تند خود از طرف خدا، تقاضايي (اجازه اغواي بشر) را از خداوند كرد و خداوند هم طلب او را پذيرفت تا بدين وسيله راه استكمال بشر گشوده شود. انسان هيچ گناهي نكرده بود و اين اجازه، براي مجازات وي نبود، بلكه اگر دقت كنيم، اين اجازه اساساً در جهت ارتقاي كمال انساني و به نفع او بود؛ زيرا انسان بودن انسان، به اين است كه داراي قدرت انتخاب باشد. انتخاب وقتي ممكن است كه اولاً، داروي عقل و قدرت تشخيص باشد؛ ثانياً، دو راه ممكن فرا روي انسان باشد، تا كمال خويش را تحصيل كند، {V(علامه طباطبايي، تفسير الميزان، ج 8، ص 58 - 34، دار الكتب الاسلاميه و استاد مطهري، عدل الهي، ص 85 - 79، انتشارات صدرا و خدمات متقابل اسلام و ايران، ص 233، انتشارات صدرا) V}. بنابراين مي توان گفت كه خداوند در آفرينش انسان، برنامه اي كامل و جامع طرّاحي كرده است. اين طراحي، لوازمي را در پي دارد كه از جمله ي آن ها، پديده ي شيطان و نفس امّاره در آدمي است.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.